Teenage Mutant Ninja Turtles (2003–2010): Season 1, Episode 9 - Garbageman - full transcript

The boys have made friends with a group of homeless people and are worried when they start mysteriously disappearing into the night!

اسم من داناتلوئه
من معمولا کار هاي فني رو انجام ميدم

اين آدم اهني گنده رو ميبينيد
خيلي سريعه
...ميخوام تيکه هاشو جدا کنم

قبل اينکه اون مارو تيکه تيکه کنه

|زمانبندي:مهدي سبز علي|mehdi sabzali|
|مترجم:وحيد|vahid-max-hazard|

اين قسمت:نانو

محفظه آزمايشي 567
:پروژه برگزيده دولت اسم رمز

نانو تِک
مولکول ها در حال رشد کردن هستند
در حال حاضر تقسيم نشده و به شکل واحده

داراي شعور بالا
و سلول هاي رباتيک

محفظه از لحاظ امنيتي کامله
موجود قادر به جداسازي سلول هاي اندامي نيست

اين مسئله براي انجام دادن کار هاي
ميکروسکوپي درخواستي آينده مهمه

هفت و پنج دقيقه صبح
اولين آزمايش جدا کردن قطعات وسيله الکترونيکي
و وصل کردن دوباره آنها



اوه خواهش ميکنم
فکر ميکردم درست شده

مغز اين مولکول ها اندازه يه بچه 3 سالست

با اين وضعيت نياز به آزمايش اطلاعات جديدي داريم

دوباره شکست خورد
مسخره ست

اين موجود به درد نميخوره بايد
هر چه زود تر از شرش خلاص شيم

کاشکي ميشد از دست اين سر درد خلاص شم
يه فنجان قهوه نياز دارم

هي بچه ها بيايد آدم آهني ميفروشم
خيلي ارزونه

يالا يالا بيايد بخريد ديگه
يکي بياد بخره ديگه

اينا خيلي عالي هستند
چرا کسي نميگيره؟

بابا،بابا من ازينا ميخوام-
باشه باشه چقدر ميشه؟-

5دلار-
من سه تا ميدم-

سه تا؟-
منم بايد نون بخورم ديگه-
ميگيري يا نه؟بريم-

خيلي خب بده

از کيفت خودم برميدارم بقيش



اوه خراب شد-
هي تو-

دارمش براي خودمه

!!!سي دلار؟
فقط 30 دلار؟؟
پسر ميشه يبار هم من شانس بيارم،اه

اين ديگه چيه؟

پدر-
نه نه-

سلام اپريل،برادراي سبز آماده انجام وضيفه ان

سلام بچه ها
ممنون که اومديد
واقعا به کمکتون احتياج دارم

مايک،تو ميتوني با جابجا کردن اون جعبه هاي بزرگ شروع کني-
نگران نباش کاملا بم اعتماد کن-

اونجاش اقا باهوشه
مراقب باش اونجا يه گرمکن دارم نبايد گرم بشن

تا منو داري غم نداشته باش

شما دوتا
وسايل خونه نياز به جابجايي داره
با دقت

...هي من يه نينجا ام نه-
باشه اپريل گرفتيم-

تو....يه لاک پشت نيستي-
اوه،دقيقا

اميد وارم مشکلي نداشته باشه
دوستمون رو آورديم

بله،من کيسي
کيسي جونز هستم

هي وسايل قديمي خوبي هستن-
اينا مال پدرم بودند-
مغازه منظورمه

دوباره دارم بازش ميکنم،فعلا
تا بفهمم بايد دقيقا براي خودم چيکار کنم

شغل قبليم
تموم شد،يجورايي

اوه فهميدم
تو منتظر شغل جديد هستي
و فقط اين مغازه آشغالدوني رو قايم ميکني

باحاله-
اين يه مغازه عتيقه فروشيه و من چيزي رو مخفي نکردم-

حالا هرچي عزيزم-
!!!عزييزم؟-

هي رف
اين کار دو تا مرده

بچه ها بچه ها مراقب باشيد
...اون خيلي حساس و

شکستني و چين هستش...
هي آروم باش،درستش ميکنيم-

اااااه-
خدايا،اين دوست تو هميشه انقدر حساسه-

خيلي خب بچه آهني يا هر چي که هستي
وسايل پس بده

اوه،وايسا ببينم
يه ايده يه ميليون دلاري دارم

گوش بده بچه
تو ميدوني قطعات از هم جدا کني
ميشه اين کار در حق من انجام بدي؟

پدر-
تو ميخواي پدرت باشم؟-
تو اين کاري که ميگم انجام منم پدرت ميشم

قبوله
دست بده و بخند
منکه نميدونم داري ميخندي يا هر چي؟

بچه،من احساس ميکنم تو خوشبخت
ترين فردي هستي منتظرش بودم

هه هه
خيلي خوبه

تو کليد خوش شانسي مني پسر
کليد خوش شانسي من

من يکم نگران اين دزدي هاي اخيرم
از جواهر فروشي کنار مغازه من دزدي شده

بخاطر همين ازتون خواستم که امشب رو اينجا بخوابيد

نگران نباش اپريل
هواتو داريم

وقتي شما بچه ها اينجا هستيدمن
احساس خيلي بهتري دارم

اوه سلام انگشتر هاي صورتي
جايي که من بزرگ شدم کل همسايه هامون از اين انگشتر صورتي ها داشتن

بريم چند تا برداريم

صورتت نشون نميده ميخندي يا حسش چيه

بيا بچه
برا چي انقدر طولش ميدي؟

با اون ها چکار داري؟
بيا از اين بريم

يادت باشه توافق کرديم

من چيزي که ميگم انجام ميدي
و من پدرت ميشم

اوه خدا-
خب،داستان تو قرار چي باشه؟-

دنبال سرقت از مغازه هايي؟آره؟
حرف بزن حزف بزن

اين ديگه چيه

بچه ها-
ميشه يکم بيشتر بخوابم؟چيه؟-

هيس
از پايين سر و صدا مياد

هي شما چيزي نشنيديد؟
فکر کنم شنيديد

خب،اين چيه ؟
داني؟

ببين رئيسش چي ميگه؟-
اوه اين غير ممکنه-

يه ماشين جلو پام بود
بعد تکون خورد يه دفعه اين شد

بهشون رحم نکن بچه

نميشه يه ايده براش داشته باشي؟همين الان؟-
دارم راجبش فکر ميکنم،فقط سرش گرم کنيد-

ميدونستم اينو ميگي

نزار اون موجود ها بگيرنت بچه،دخلشون بيار-
راجبش چي ميدوني؟-

کمکم کن بچه کمک-
پدر-

اون چي بود؟

کيسي؟
اوه نه

خب من برنده شدم؟

هي بچه ها
اين ماده داره حرکت ميکنه

قطعا چيزي نيست که هر روز ببيني-
چي پيدا کردي؟-

يه نگاه بنداز-
اوه،اينا ديگه چي هستند؟-

نانو بات
ربات هاي ريزي که با هم کار ميکنند

خطرناکـ ن؟-
به طور اتفاقي حرکت ميکنند-
شايد زماني که از گروه اصلي جدا ميشن بدون مغز ميشن

ولي حرکت دارن-
هااا درست مثل وقتي که راف قاطي ميکنه-
بي مغز ميشه و جنبنده

عههه
حالا که صحبت از بي مغزي شد
فکر ميکني اينا گمشدن؟

آره مثله
مثل يه بچه کوچيک

اوه واه دارن تکثير ميشن
هر نانو بات يه دونه از خوش درست ميکنه
و همينطور ادامه ميدن

اين چيز داره واقعا-
غير قابل مهار ميشه
پس ما همين الان متوفقش ميکنيم-

کسي هست که بدونه چجوري؟-
نانو بات يه واحد تغذيه مشخص داره-

هي ،شرط ميبندم با دستگاه جوش بشه از بين بردش-
خب وقتي که پسر رباتي هرو پيدا کرديم-

چيکار کنيم؟-
خب،با اينکه دوست ندارم همچين تکنولوژي رو نابود کنم،ولي اينکارو ميکنم-

اين نشون ميده که اونها در حرارت بالا از بين ميرن-
پس منتظر چي هستيد؟-

بزاريد منم بيام،ااااخ-
تو جايي نميري آقا-

همينجا صبر کن تا باند بيشتري بيارم

قراره اينجا حال بکني مگه نه کيسي؟-
هي يکم نگراني از خودت بروز بده مغز لاکپشتي-

تو هميشه اينو ميخواي-
دقيقا،آخ-

پسر،اون موجودات عجيب فضايي يا هر چي نزديک بود منو بگيرن
ولي تو منو نجات دادي بچه نجاتم دادي

ميفهمي چي ميگم
من بت افتخار ميکنم

هي،تو فکر ميکني اون موجودات سبز از همونجايي که تو اومدي اومدن؟مهم نيست
ببينم نکنه بخوان تورو برگردونن؟

اوه نه منکه دوست ندارم همچين اتفاقي بيفته
شايد وقتش رسيده از اين شهر بريم

دقيقا جلوي ما هستند

اونا بايد همونجا باشن

صبر کن شنيدي؟

هي نگاه کنيد ببينيدچقدر جنس دزدي اينجاست-
اون کجاست؟مکان سنج ميگه بايد همين نزديکيا باشه-

ميدونم که به اين کاراي من عادت ندارين
ولي احساس خووبي نداارم

و الان احساس خيلي بدتري
نسبت به اين دارم

بچه ها کسي نظري نداره که با اين چکار کنيم؟-
همونکاري که هميشه ميکنيم-

انقدر سريع که ديده نشيم،حالا

مايکي

خوب نيستم

دارم ميام مايکي-
زود باش،دارم داغون ميشم

بگير که اومد

خيلي سريعه-
اصلا خوب نيست دان-

من که ميگم بريم سراغ نقشه بعدي

نقشه بي؟-
نقشه بي-

برو بگيرشون بچه
دارن فرار ميکنن

زود باش مايکي-
داره تيکه تيکمون ميکنه
دارم تمام تلاشم ميکنم کاپیتان-

ديگه بيشتر نميتونه تحمل کنه-
راف،نوبت توئه با موتور لاکي-

حتما
من عاشق ديوونه بازي ام

تو سرش گرم کن تا ما بريم تو موقعيت

حالا مايکي
با تمام سرعت

نه،مراقب باش بچه

اوه،مثل اينکه موفق شديم-
اره اون کلا مچاله شد-

ميدوني من متوفقش کردم-
ولي انگار داره مياد سراغ تو-

آره پسر مني تو

چقدر طول میکشه تا خودت به موقعیت برسونی؟
میتونید منو اونجا ببینید

لئو بگو که نقشه سومی هم داری
امیدوارم نقشه سوم هم داشته باشی

نقشه c
در ساعت دوازده

اوه بیا دنبالم
نقشه c منتظرته

نه،بچه
حالت خوبه؟

صبر کن پسر
بابا داره میاد کمک

چیشد؟!!

نه،نه

پدر

باورم نمیشه از دست دادمت
کلید خوش شانسی من ، من خودم نابودت کردم

من
من متاسفم

میدونی دلم برای اون کوچولو میسوزه
کوچولو؟!!

اخه مثل یه بچه کوچولو بود
چقدر بد که باباش دزد بود

من خوشحالم که این مبارزه تموم شد
از من مراقب کنی؟من صدمه دیدم بخاطر محافظت از تو

اوه پس تو فکر میکنی که من به مراقبت احتیاج دارم نه؟
تو راجب هر چی که میگم بد فکر میکنی

اوه از دست زنا
تو همیشه برام دردسر درست میکنی

اوه خدا تو حتی زبون انگلیسی رو هم نمیتونی خوب صحبت کنی
من بت گفتم مراقب وسایل شکستنی باش

من فکر میکنم که بهتره تنها باشن
کسی نگفت که تو پاشی بیای اینجا

این ایده خودم بود
!!!!آره؟
!!!!آره

|زمانبندي:مهدي سبز علي|mehdi sabzali|
|مترجم:وحيد|vahid-max-hazard|