Eyewitness (2016–…): Season 1, Episode 6 - The Yellow Couch - full transcript

As Helen looks for the murder weapon, Kamilah pulls her into a desperate search for Sita. Lukas is on the verge of his dream sponsorship but it requires an act of betrayal to secure the deal.

آنچه گذشت

چی میشه اگه به هلن بگیم

که وقتی اون اتفاق افتاد
تو اونجا بودی

تنها؟

اره بگو تنها بودی

نه من اونجا نبودم
هیچ اتفاقی هم نیوفتاده

فقط میخوام اینا از ذهنم بره بیرون

دیدیش؟
همونجاست

نه، هیچکس نباید اینو ببینه

تو میخوای اینو پیداش کنن
آره؟

تو هیچوقت در مورد اتفاق بوفالو حرف نمیزنی



چیز زیادی واسه گفتن نیست

یه چیزی بوده که تورو به اونجا کشونده
درسته؟

مامانم یه دوست پسر داشت، بیلی

اون مواد(قرص) داشت

یه بار اون روی مبل زردش بود

به نظر میرسید که خوابیده

ولی دیگه هیچوقت بیدار نشد

چرا من هنوز یه مخبر ندارم؟

چه چیزایی درمورد خواهرت هست؟
اون کیه؟

اون با وسکوویس ها بوده

همه ی اونارو میشناسه

انجل
اومدی منو بکشی؟

نه، اومدم نجاتت بدم

میخوام در مقابل میتهات ازت مراقبت کنم



لوکاس همه چیزو دیده
منم اسلحه رو دیدم

کدوم اسلحه؟
همونی که باهاش شلیک کردن

من میدونم کجاست
بهتون نشون میدم

من نباید بهتون میگفتم

لوکاس وقتی بفهمه منو میکشه

تو کار درست رو انجام دادی

هرجا من میرم
همه چیز به گند کشیده میشه

میدونی، هلن هم دقیقا مثل تو فکر میکرد

از کجا میدونی که هنوز نمیکنه؟

منظورم اینه
گاهی اوقات وانمود میکنی که بهتر میشه

حتی اگه هیچوقت نشه

فیلیپ
تو مطمئنی

که لوکاس اسلحه رو اینجا انداخت؟

اره

حرفمو باور نمیکنید، درسته؟

نه،باور میکنم
فقط ما اینجا چیزی پیدا نکردیم

من میدونم اینجاست
خودم دیدیمش

هی،ما بهت اطمینان داریم

نه

نه، اون فک میکنه من اینو از خودم ساختم

اون میخواد بدونه که
شما هنوز به جستجو ادامه میدین

مامور کین توی ایستگاه کلانتری
دنبال شما بودن

من حدس زدم شما هنوز اینجا هستید
بنابرابن خودم آوردمش

سلام، من
آه، همسر هلن هستم
گب

گب
ایشون مامور کین هستن

رایان
آها، رایان

ببخشید
بفرمایید

چه خبر گب؟
خوبی داداش؟

شما دنبال من بودید؟
خب،داریم دنبال چی میگردیم؟

یه اسلحه

اسلحه کی؟
میتات

اومدی بهم بگی که میتونم بازداشتش کنم؟

اون مُرده
چی؟؟

دیروز توی پارک به سرش شلیک کردن

کی بهش شلیک کرده؟

هنوز هیچ مدرکی نداریم

اما این باعث میشه پرونده بسته بشه هلن

میتهات کشته شده
و این باعث میشه تو حس خوبی داشته باشی؟

برای خیلی از پلیسا هم خوبه
جدی میگم، هلن

به چی میخوای برسی با تفنگ یه آدم مُرده؟

من باید بدونم که میتهات
مسئول همه ی این اتفاقا بوده

اتفاقی که توی کلبه افتاده

هلن، پرونده بسته شده

تو واقعا میخوای اینو پیگیری کنی؟

اگه اسلحه ای باشه
میخوام که پیداش کنم

اگر هم نباشه
یه چیز دیگه پیدا میکنم

باشه

بگو کی در مورد اسلحه بهت گفته؟

یه کوهنورد دیده

باشه

من فقط میخواستم خودم در مورد میتهات بهت بگم

من ازت قدردانی میکنم

راستی، اگه به یه رابط نیاز داشتی

من...آه...دست راست هلن هستم

یا همکار، منظورم اینه
بهرحال

منظورم اینه...مثلا اگه نتونستی باهاش در تماس باشی در مورد پرونده...

این پرونده بسته شده

بسته شده؟
خب ایشالا توو پرنده ی بعدی،باشه؟

تا صد سال قبل از این اینجا قاتلی نبوده

پس فکر میکنم حالاها نبینی

من فکر نمیکنم

فیلیپ بهم گفت که توی کلبه بودی

اون شبی که تیر اندازی شد

درمورد اسلحه هم گفت

که انداختیش توی آّب
و با سنگ پنهانش کردی

چون که وحشت کرده بودی

اون دروغ میگه

پس حرفای فیلیپ حقیقت نداره؟

به جز سنگ انداختن توی آب

ما چند باری این کارو کردیم

چرا اون باید دروغ بگه؟

نمیدونم

ترجمه از
@hossein370

این چیه؟
سایز 9 و نیم، درسته؟

من که چکمه های سوارکاری دارم

اوه، اینا برای سوارکاری نیستن

برای رقیصدنن

چه نوع رقصی؟

شب جورج جونز وینیل
یادته؟

امشب؟
پرونده بسته شده، آدم بدا هم که مُردن

شوهر دو قدم میره

با این خانوم خشکل

نه ، نه ، نه ، نه ، نه ، نه
آوه آره

خواهش میکنم نه

هی، صبح به خیر

صبحونه میل داری؟

چی؟
نترس

گب پنکک درست کرده
ممممم

ببخشید، فراموش کردم
باید اماده شم واسه امتحان

قبل اینکه مدرسه شروع شه
پس من رفتم

باشه،فیلیپ منظورم از چیزی که گفتم

من بهت باور دارم

مهم نیست لوکاس چی گفته

من میخوام اون اسلحه رو پیدا کنم

مممم

بعد از مدرسه بیام دنبالت؟
ببینم چی میشه

هی...منظورت چیه؟
تو میخوای اون اسلحه رو پیدا کنی؟

من فکر کردم تحقیقات تموم شده

اره شده

پس چرا هنوز دنبالشی؟

من نیستم، من نیستم
راستش

من فقط میخوام اون بدونه که بهش اعتماد داریم
نه به لوکاس

باشه، عالیه

یه لحظه منو نگران کردی

دیگه چی هست که به ما نگفتی کیمی؟

هیچی

اون میخواست از شهر بره

با جیک

من واقعا بهش فکر میکردم

آنجل خیلی بهش سخت میگرفت

سیتا و بچه هیچ اهمیتی واسش نداشت

سیتا رو مجبور کردن این کارو بکنه

اون هرویین هارو توی خونه ی تو گذاشت

حالا اون بزرگتری دلال مواد رو به قتل رسونده

ما باید پیداش کنیم

هر چی سریعتر پیداش کنید

کیمی، تو مجبوری از این پرونده بیرون باشی

یه پرونده باز شده
و من نمیخوام تو توی اون باشی
حله؟

باشه
میدونم

بورلینگام مسئول توای

ببین، تو نمیتونی با سیتا ارتباط برقرار کنی

اگه اومد پیشت،مستقیم اونو میاری پیش من
باشه؟

تا حالا کسی رو اونقد دوست داشتی

که بخاطرش هر کاری بکنی؟

یه بار

برو

کین هستم

سلام، ببین شفاف میگم

این یک تحقیقات محرمانه ی FBI هست
در مورد یک کارگاه

که پنج سال قبل با شما کار می کرده

هلن تورانس

لوکاس وایسا
باید باهات حرف بزنم
خواهش میکنم

ما حرفامونو زدیم

دیشب میخواستم بهت بگم
اما هلن بود....

سلام عزیزم
سلام به تو

شنبه میای به جشن من؟

اره، سلام تابستون

همه میان

دست از سر من بردار

بازهم تلفن منو ردیابی کردی؟

شاید اگه جواب میدادی
خیلی کم این اتفاق می افتاد

چند وقته اینجایی؟

از وقت ناهار

میخوای در موردش صحبت کنی؟
نه راستش

میخوای از اینجا بری بیرون؟

نه

باشه

من میتونم کل شب رو اینجا بشینم

نمیخوای بری خونه؟

گب میخواد منو به رقص ببره

مشکلت چیه با رقص؟

هیچی ولی من
سه ساله که این کارو انجام ندادم

چرا؟
راستش

من خیلی خوب نیست

راستش
یه چیزی که مامانم بعد از مواد دوست داره

اون تورو دوست داره
باشه

یه چیزی که مامانم بعد از مواد و من دوست داره

رفتن به رقصِ

بعضی وقتا دوست پسر مامانم
اونو میبرد

به جای اینکه برن مشروب بخورن

اونو میبرد

یه کلاب روسی

واسه اینکه چند دلار بدست بیاره

من همیشه منتظر میموندم
که وقتی برمیگرده ببینمش

چون اون موقع اون خیلی خوشحال به نظر میرسید

شرط میبندم بیلی بخاطر اینکه اونو از بازپروری دور نگه داره

اونو میبرد به رقص

بیا از اینجا بریم بیرون

مثه چی گشنمه

آخرین باری که کل شب رو اینجا موندم یادم نمیره

بعدا میبینمت فولک

مرسی
خیلی ممنون

خدافظ

هی هی بیا اینجا
هی هی بیا اینجا

عزیزم میتونم یه چیزی بهت بگم؟

همین جا، همین الان با تو

وسط چمن زار و غروب خورشید؟

وسط چمن زار و غروب خورشید

من تورو دارم
ما فیلیپ رو داریم

من واقعا خوشحالم

من چندتا چیز جدید در مورد فیلیپِ عزیزت دارم

وقتی داریم عشقبازی میکنیم
نیازی نیست در مورد بچه بزرگ کردن بهم بگی

این عشقبازیه؟
اهممم

پس چرا هنوز ما اینجا وایسادیم؟

بگو که عالی شده

عزیزم، افتضاحه

چی؟ این دیگه چیه؟

این پرش تو هستش
تو کل فضا رو بد گرفتی

میخوای دوباره امتحان کنی؟
مهم نیست

تو نمیدونی چطوری باید بگیری

عزیزم چی شده؟
بخاطر زانوتِ

هنوز درد داری؟
آره

مامانت بازم مسکن داره؟

دیروز چهارتا بهت دادم

همه رو تموم کردی؟

اره

شاید بتونم یه چندتایی واست گیر بیارم

توی جشن بهت میدم

آب چطور بود؟

عالی بود

اون هنوز یاد نگرفته روی آب باید چیکار کنه

ما کلی حال کردیم

گوش کن
میدونم شما دوتا خیلی به هم نزدیک هستین

ما اشتباه میکردیم گب
لوکاس دروغ نمیگفت

فیلیپ دورغ گفت

باشه، آه، اگه اون دروغ گفته

بخاطر اینه که هنوز احساس سرخوردگی میکنه

نه، اون باز هم بهت دروغ گفته
اوه، واقعا؟

به جایی که میخواستی رسیدی

اره، تو داستان اونو میدونی

در مورد دوست پسر سابق مامانش
که روی مبل اوردوز کرد؟

اره
خب این اصلا اتفاق نیوفتاده

اون تورو بازی داده
این اتفاق نیوفتاده و واسه فرار از ....

دقیقا چرا اون
همه چیزو به من میگه نه به تو

و بیلی، دوست پسر سابق؟

اوه، پس تو اونو از مرگ برگردوندی واسه بازجویی؟

نه، بیلی نمرده

من با آنا صحبت کردم
اووه خدای من ، هلن

اون برای فیلیپ مثه یک الگو میمونه

چرا این کارو کردی؟
چررا؟

چون تو از من خواستی بهش اعتماد کنم

من کردم، اما اون در مورد اسلحه دروغ گفت

در مورد اوردوز هم دروغ گفت

یه مبل زرد اونجا بود

هی فیلیپ، اینو ولش کن

من قایق رو میخوام

خودت تنهایی میخوای بری؟
اره

همه چی مرتبه؟
اهمم

اگه داری سابقه ی روانی هلن رو میخونی

هیچ چیز دیگه ای وجود نداره که بتونم بهش اضافه کنم

باشه، در مورد صفحه های گمشده چی؟

باشه

ما مطمئنیم که اون اونارو دزدیده

معذرت میخوام رئیس
اما تو نمیخوای که اینو باور کنی

ببخشید دکتر

بورلینگام چیزی از سیتا شنیده؟

نه اون هنوز در مورد ارتباطش با انجل چیزی نگفته

اما یه جابجایی مواد داره اتفاق میوفته

کی رئیس شده؟

ویک

راننده ی میتهات کارها رو بدست گرفته

رویای امریکایی
اره

اماده ی دستور من باش
عالیه

دوباره میگی که توی اون صفحه ها چی بوده؟

این محرمانس
میفهمم

اما هلن با نیروهای من کار میکنه

من یکم نگران شدم

با رفتارهایی که اخیرا از اون دیدم

چیز خاصی بوده؟

خب اون اصرار داره روی پرنده ای که حل شده کار کنه

اون نمیخواد از گشتن دنبال اسلحه ای اکه اصن وجود نداره دست برداره

اون یکی از بهترین بود

عملکرد اون فوق العاده بود

اما بعد از حادثه ی بوفالو

اون دچار تمایلات واسواس گونه ای شد

اگه اون مطمئن هست که شواهد پنهانی وجود داره

من شک ندارم که تا پیداش نکنه دست نمیکشه

میفهمم

هیچ مصاحبه ای وجود نداره؟
نه

اون فقط اونو توی یه جعبه گذاشت و رفت

فکر میکنی اونو نابود کرده؟

جعبه؟

نه، هلن رو

مطمئنم این داستان هرجایی میره باهاشه

و فقط وقتی رهاش میکنه که خودشو مجازات کنه

صبح بخیر
سلام

خب فکر میکنم دوباره برگشتیم پیش هم

منم همین فکرو میکنم

هی میدونی وقتی یه نفر خودشو پیش تو خالی میکنه

و تو نمیتونی خودتو جای اون بذاری

چه خبره تونی؟

میتونیم هنوز پرونده ی کلبه رو داشته باشیم؟

باشه، اما تو میدونی
نه تنفنگی ، نه شاهدی
ما پرونده ای نداریم

میدونم....اما...

میخوام که به این رسیدگی کنی

کامیلا

واو این جالب تراز اونیه که تصور کرده بودم

نه

راستش دنبال تو بودم

چه خبر شده؟

در مورد سیتا شنیدی؟

نه

اما شنیدم که میتهات کشته شده

خب هرچی که در مورد میتهات شنیدی
درمورد سیتا هم هست

میخوای بدونی کجاش خیلی سخته

این اولین باریه که نمیتونم بهش کمک کنم

خیلی وقته که خیلیا میخواستن اینکار متوقف بشه

مرسی

فکر میکنی بدونی اون کجا پنهان شده؟

نه، و FBI هم نمیخواد من برم دنبالش

فکر میکنن من سعی میکنم اونو ساکت نگه دارم

تو نمیتونی اونارو سرزنش کنی، میتونی؟

درسته،اما میخوای بدونی حقیقت چیه؟

راستش میخوام که گرفتار شه

چون حداقل اگه بازداشت باشه

میدونم که جاش امنه

اگه جیک در طول زمان بازداشت باهاش باشه

اونو مستقیم میبرن به خدمات اجتماعی

اینو میدونم

اما من نمیتونم جایی رو پیدا کنم که

بهشون نزدیک شم بدون اینکه FBI متوجه شه

مطمئنم بورلینگام تمام حرکات منو زیرنظر داره

کسی منو زیرنظر نداره

♪ ♪

فکر میکنی بتونی با این سواری کنی....

هی، چیکار میکنی؟

هی خواهش میکنم
نه عکس، نه پاپاراتزی، لدفن

تو خیلی مشهوری

تو خیلی مشهوری
من خیلی مشهورم

من اینجام برای مصاحبه
لوکاس ولدنبک اینجاست

باید بگم کی هستم؟
خب

نه، نمیخواد بگی کی هستی

باشه، من فقط..منو بیخیال
تو فقط فیلمبرداری

اصن فک کن من اینجا نیستم
باشه

واااه

لوکاس؟

باید حرف بزنیم
خبرای جدیدی دارم

ابزار تریوان فیلم جدیدت رو دیدن

اونا به زودی میخوان که اسپانسر تو بشن

بیخیال

ابزار تراوان
اونا عالیـ اَن

حالا گوش کن
گوش کن

فیلیپ واسه تو مثه یه دوست نیست

اون دوست من نیست
باشه، شاید

اما اون یه مشکلاتی واست درست کرده

پس اگه اون تورو اینجوری نگه داره

اسپانسر ناپدید میشه

میفهمی که؟
آره

اره فهمیدم

خیلی خب

اوه پسر
بهت تبریک میگم پسرم

کارت عالی بود
مرسی پدر

پدر، واای خدا

وااااو

واای پسر

نمیخواستم در مورد فیلیپ بهت بگم

اما گفتی

اره، باید ابنو بهت میگفتم
باشه

میدونی، امروز صبح از دستت عصبانی بودم

واقعا؟ از دست من؟

و فیلیپ
اما ما میتونیم انتخاب کنیم که عصبانی بمونیم

یا اینکه خوشحال باشیم، درسته؟

بیشتر از خوشحال

اما تو میدونی
بعد از اینکه فیلیپ در مورد دوست پسر مامانش بهم گفت

ما به هم نزدیکتر شدیم

من بهش فکر کردم عزیزم

اون در مورد یه اسلحه ی قاتل دروغ گفت

ما میتونیم بخاطر این دروغ آدما رو دستگیر کنیم

خب شاید اون فقط میخواسته

یه راهی پیدا کنه که به تو نزدیکتر بشه

تمیزکاری من تموم شد

کجا میری؟

فقط میخوام یکم قدم بزنم

باشه فقط 20 دقیقه ی دیگه واسه شام باید برگردی

کی قراره بیاد؟

بو و لوکاس

وایسا، چرا؟

چون فکر میکنیم یه عذرخواهی بهشون بدهکاری

واسه چی؟

واسه دروغی که گفتی لوکاس قاتل رو دیده

واسه دروغ در مورد اسلحه

فکر میکردم منو باور کردین

خب لوکاس
به کالج فکر میکنی؟

چی؟

برام عجیبه که میخوای بری به مدرسه

یا توی موتور سواری بمونی؟

میشه فقط؟ میشه فقط...

میشه فقط این کاری انجام بدیم؟

اره، باشه

فیلیپ؟

معذرت میخوام لوکاس

واسه اون داستانی که از خودم ساختم

که تو اون قاتل رو دیدی
و اون اسلحه پیش تو بوده

این عذرخواهی رو قبول میکنی لوکاس؟

اره حتما

باشه، پس از الان ما میخواییم که

فلیپ فاصله ش رو با لوکاس حفظ کنه

ما توافق کردیم که یه عذر خواهی کافیه

نه کافی نیست

از اول فیلیپ یه تاثیر بد داشته

میشه..میشه من برم؟
نه

من باید برم به جشن

نمیتونی بری
داری از خودت اتهامات غلط میسازی

نه نه پسر شما به اندازه کافی از اینا ساخته

لوکاس تو مطمئنی

که کاملا با هلن صادق بودی؟

نه

چی؟ لوکاس؟
چه اتفاقی افتاده؟

فیلیپ....

اون از من خواست که واسه خرید مواد از پدرم دزدی کنم

چی؟

اره، اون ازم خواست که منم باهاش مصرف کنم
ولی من این کارو نکردم

حقیقت داره فیلیپ؟

اره البته
حرفاش درسته

خب به شما فرصت میدم درمورد تربیت فیلیپ تصمیم بگیرید

فیلیپ تومیخوای؟...
سلام امم...

فیلیپ شی هستم

من آه... من با گب کالدول
و هلن تورانس توی تیوولی زندگی میکنم

امم من میخوام که

به یه خانواده جدید منتقل شم

یا به پرورشگاه

یا هرجایی که الان امکان داره

من...من

من دیگه نمیتونم اینجا زندگی کنم

و اینکه...همین

خب اون این دورو برا نیست

شیشه ی تکیلا نیست

لعنت بهش

باز داری گوشیش رو ردیابی میکنی؟

اره اما هنوز جواب نداده

اما تونی داره کل شهر رو جستجو میکنه

هی، لوکاس رو ندیدی؟

لوکاس رو ندیدی؟

امم ببخشد
فقط اونایی که دعوت شدن

من باید با لوکاس صحبت کنم
نه تو باید بری

حالا
لوکاس

از اینجا برو
بیا بریم داخل عزیزم

گمشووو

ما ازاینجا فرار میکنیم؟

بیااا

معذرت میخوام فیلیپ
من هیچ قصدی نداشتم

اون مستِ

چی؟

تُف، من باید برم

چی؟ کجا میری؟
دوستم از FBI هستش، کامیلا

مهمه؟
اون به کمکم نیاز داره

خب باشه
من ردیفش میکنم

قبل از اینکه بیدار بشه من برمیگردم

معذرت میخوام

سیتا و انجل باید برن

بیست دقیقه ی دیگه باید برن به سمت شرق

واسه تعقیب اماده باشید

هلن، هنوز با من هستی؟
اره

من قبل از جاده ی میلر وایسادم

باشه،عالیه، اونا دارن میان

اونا فقط باید بیان سمت جایی که من هستم

اقا شما میتونی بری
این مربوط به شما نمیشه

من از طرف خدمات اجتماعی اینجا هستم

ممنونم
نه
اما یه گزارش شده

من میخوام بچه رو نگه دارم،باشه؟

من اینجا نیستم که بچه تورو بگیرم

ماشین با مظنون دارن نزدیک میشن

همه ی واحد ها
سرجای خودتون بمونید

مظنون توی ماشین نیست

هی

کامیلا،کدوم گوری هستی؟

سیتا پیش تویه؟
نخیر

من اومدم ماشینمو بشورم
بیخیال کامیلا

الان منو نپیچون

مکان منو چک کن

همه چی ردیفه؟

اره

ما منتظرت بودیم

منتظر واسه چی؟

ما بعد از ظهر با مامور خدمات اجتماعی یه ملاقات داشتیم

فیلیپ وسایلشو جمع کرده

نمیخواد اینجا بمونه

تو مطمئنی؟
این چیزیه که تو میخوای؟

فیلیپ

الان وقتشه که در موردش حرف بزنی

من فقط میخوام تموم شه

ما همیشه در مورد رفتن به کالیفرنیا صحبت نمیکردیم؟

اره

الان وقتشه

امیدوارم

این اولین کاری بود که واسه
رفتن یه کالیفرنیا باید انجام میدادی؟

دیگه نمیخوام اینجا باشم

میخوای بدونی من چه کارا کردم؟

چیکار؟

من توی سرد ترین روز منتظر موندم

وقتی که همه وجودت یخ میزنه

میدونی، سرما، مثل

وقتی که یخ های کوچیک توی موهات باشه

ولی من توی کالیفرنیا بودم

جایی که مثل چرخ وفلک میچرخه

مثل وقتی که از بالا به اقیانوس نگاه میکنی

و فقط امواج هستن

و تو روی اونایی

و کل روز اونجا میمونی

تا وقتی که تاریکی بیاد

باید جیک رو بذاریم پیش عمه لی

بعد من میبرمت

میدونم

فقط میخواستم گفته باشم

میدونم

مامور کین
سلام

تونی هستم

ما کنار دریاچه همدگرو ملاقات کردیم
آره

آره
سلام،آه

خب من فکر میکنم که قاتلی وجود نداره

واسه شما، و منم باید راهمو ادامه بدم
آره؟

من فکر میکنم اینطور نیست
آره

هلن هنوز دنبال اون اسلحه میگرده؟

نه نه
اشتباه شده بود

اره اونجا اسلحه ای وجود نداشت

بنابراین ما برگشتیم به اصول اولیه

خیلی خب،باشه
امیدارم یه خوبشو داشته باشی

آه..آه.. مراقب باشین
مامور کین

چرا این کارو کردی سیتا؟

چرا میتهات رو کُشتی؟

آنجل گفت اگه این کارو بکنم
منو برمیگردونن

پس چرا توی ماشین باهاش بودی؟

چون انجل سوارم کرد

اون منو تنها گذاشت

تو هیچوقت نمیخواستی این کارو با من بکنی

نه، هرگز

تو مامان خوبی میشی

آره،باشه
جدی میگم

اینجوری از من مراقبت میکنی؟

من همیشه ازت مراقبت میکنم

میخوام که جیکی همیشه تورو ببینه

اما اگه اتفاقی واسه من بیوفته....

شاید تو زمان زیادی یه راهی رو میرفتی

اما اینجا جات امنه
هیچ اتفاق بدی واست نمیوفته

باشه، اما اگه افتاد

میخوام که جیک رو تو بزرگ کنی

نه کسی دیگه، باشه؟

خواهش میکنم

بهم قول بده

بهت قول میدم، باشه

خوبه

خوبه خوبه عزیزم

خب تو نقشه رو میدونی، باشه؟

میتونی اونو بکشی

اما نه خیلی زیاد

خب تو بامزه ای ، هنوزم احترامت سر جاشه
خوبه؟

من میدونم
تو توی لس آنجلس شخص بزرگی میشی

فقط یادت باشه از کجا اومدی
باشه؟

باشه

شش شششش شش

عاشقتم

اون خسته شده
میتونی نگهش داری؟

اره

چیزی نیست

تُف، تُف

خب اونا هزینه های موتور، لوازم و تعمیرات رو به عهده میگرن

و همینطور هزینه های ورودی

آره
اوه عالیه، واقعا؟

اره
واااو

اما تو باید روی بالا بردن نمراتت تمرکز کنی

اممم آره تمرکزم کلا روی اوناس

بیشتر روی نمرات فکری

تصورات همه چیزِه، باشه؟

خودتو از دردسر دور نگه دار

با آدمای خوب بچرخ

اوه نه، نه اون، اون

اون دوستای خیلی خوبی اینجا داره

فقط یکیشون بد بود که اونم رفت

منظورت چیه پدر؟

اوه هلن و گب دارن صحبت میکنن که فیلیپ رو

برگردونن به خدمات اجتماعی یا هرجای دیگه

خب ، خیلی خوبه اینو میشنوم

چون ما میخواییم که کمپ منطقه ای خودمون رو بسازیم

در مورد برنده شدن لوکاس

چی گفتی؟

فک نمیکنم سفیری بهتر از لوکاس پیدا کنید

واسه شرکت تون

اوه ، ما موافقیم...

خوشحالم که با شما کار میکنیم

لوکاس، چیه؟

هی ، ما باید واسه اون مبارزه کنیم

شاید یه جای دیگه واسه اون بهتر باشه

فقط درباره ی اسلحه نیست
درمورد همه چیزه

چه مرگت شده؟

فیلیپ دروغ نگفت

من اونجا بودم

توی کلبه